مجمع ستايشگران حریم ولايت

ساخت وبلاگ
بس مبارک بود چو فر همایاول کارها به نام خدایذوالجلالی که پیک درگهش اندماه و خورشید آسمان فرسایآنکه اندر خزان قدرت اوستباد بر شاخ زعفران آلایآنکه اندر بهار حکمت اوستابر در بوستان کهن پیرایاو پدید آورید در گیتیمرگ جانکاه و عمر روح افزایزوشد آبستن از لابت صبحشب زنگی نمای و رومی زایهرگهی بسته در رهش کمریدل بریجای آمد و پای برجایهر درختی ز جنبش بادیخدمتش را نهاده سر بر پایشخصها زو چو گنج پرگوهررویها زو چو باغ طبع گشایاز برون تن است روزی دهوز درون دل است راه نمایخواجه شاعران از اینجا گفت«ای درون پرور برون آرای »آفرید آدمی و آدم راساخت هشده هزار عالم راکردگاری که قادرالذات استعالم السر و الخفیات استپادشاهی که از ره عظمتبر درش صد هزار شه مات استهر قدم راه او تراویح استهر نفس یاد او تحیات استروز و شب یاد کرد نعمتهاشبندگان را بهینه طاعات استشکر و تسبیح و امر و معرفتشهمه از جمله مهمات استهرکه در «لااله الاالله »شک کند لای اولش لات استکرم او دهد هدایت توتا نگوئی مرا کرامات استخدمت آن کریم کن که ازوهر یکی را دهش مکافات استاز کریمی خروس را با اوبه شب تیره در؛ مناجات استز آن قوامی ثنای او گویدکه از آن جانبش مراعات استگنج توحید گشت دیوانشزانکه بی طمطراق و طامات استای ترا یار نه و یار همهوی یکی آفریدگار همهملکا شرمسار و پرگنهمروی بر خاک درگه تو نهمدر فلک ننگرم به گوشه چشمگر به چشم کرم کنی نگهمبه قیامت سپید رویم کنگر به دنیا ز جهل دل سیهمدر پناه توام چو راه بوددیو دنیا کجا برد ز رهمبا تو مانده میان خوف و رجااین غم آلوده سینه تبهمیا به عفوم برآوری بر تختیا به خشم اندر افکنی به چهمگشته ام «ربنا ظلمنا» گویتا ز رحمت عفو کنی گنهمکیست دنیا مرا چو در ره دینچه دهم رنج بفکنم برهمگفته ای از بزرگواری خوی مجمع ستايشگران حریم ولايت ...
ما را در سایت مجمع ستايشگران حریم ولايت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amoozeshmaddahia بازدید : 103 تاريخ : سه شنبه 13 دی 1401 ساعت: 23:54

خدا جزا دهد آن ابر بی مروت را
که سد راه دمیدن شد آفتاب مرا
(صائب تبریزی)
سد راه جلوۀ مستانه نتوانَد شدن
سیل تقدیر تو را خار و خس تدبیرها
(صائب تبریزی)

موضوعات مرتبط: انجمن ادبی مداحان

مجمع ستايشگران حریم ولايت ...
ما را در سایت مجمع ستايشگران حریم ولايت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amoozeshmaddahia بازدید : 139 تاريخ : سه شنبه 13 دی 1401 ساعت: 23:54

آرمانم رفت، اما آرمان پاینده ماندآن مجاهد رفت، اما امتی رزمنده ماندخونِ روح‌الله، صد گردان چو روح الله ساختآری آری، پرتوِ روح خدا تابنده ماندعزتِ سید فریدالدین معصومی، به ماعزتی سرشار داد و خود به آن زیبنده مانداز دهه هشتادیِ ما، تا هزار و چارصداین پیام آید: شهادت ارزشی ارزنده ماندکشته‌ها دادیم، از فهمیده تا آرشام‌هاچشم‌ها گریان شد اما، روی لب‌ها خنده ماندجنگِ تحمیلی گذشت و جنگ ترکیبی رسیدجنگِ تکمیلیِ ما با خصم در آینده ماندهان! سرانِ جنگ احزاب، ای گروه فتنه‌گردستتان رو شد، ز ملت رویتان شرمنده مانداردوی تکفیری ابلیس، محکوم جهیماردوی ایمان به درگاه الهی بنده ماندهیبت دشمن شکست و بر سرِ مستکبرانمشت‌های نسل اندر نسل ما کوبنده ماندکاخ‌ها در هم شکست و کوخ‌ها محکم شدندمکتب پیر ولایت، تا قیامت زنده ماندپیشرفت علمی خیل جوانان، اوج یافتوانگهی جویندۀ علم و عمل، یابنده ماندموشک جمهوری اسلامی از حیفا گذشتگنبد پوشالی از این قدرت توفنده ماندتا تلاویو است زیر تیررس، ای صهیونیستزیر آوار، آن رژیم جعلی بازنده ماندانتقام سخت می‌آید، به حاج قاسم قسمروی میز دادگاهِ عدل حق، پرونده ماندکودک و پیر و جوان ما، سلیمانی شدندشور و شوق پایداری در جهان آکنده ماندراه قدس از کربلا خواهد گذشت، تردید نیستکُلُ اَرضِِ کربلا، در دین ما بالنده ماندروح ایثار و شهادت، رفت تا آن سوی مرزراهبرد رهبر فرزانه ام، سازنده ماندپای کارِ حضرت سید علی جان می‌دهیمخون یاران بسیجی، تا اَبد بارنده ماندما حسینی‌ها دمادم، قطعه قطعه می‌شویمسیرت شمر زمانه، همچنان درنده مانددر خیابان چون بیابان، کینه می‌بارد هنوززیر دست و پای خولی، استخوان دنده مانداز مسلسل‌ها هنوز، آتش زبانه می‌کشدغنچۀ غلتان به‌خون و لالۀ روینده ماندمحمودژولیدهموضوعات مجمع ستايشگران حریم ولايت ...
ما را در سایت مجمع ستايشگران حریم ولايت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amoozeshmaddahia بازدید : 103 تاريخ : سه شنبه 13 دی 1401 ساعت: 23:54